آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

98/7/26

امروز من و آقا آرسین داریم با هم کیک درست میکنیم به به چه کیکی ...
22 آبان 1398

98/7/24

امشب دارم پیتزا درست میکنم تو هم اومدی کنارم نشستی خودت پیتزا درست میکنی
22 آبان 1398

98/7/23

چراغ قوه رو روشن میکنی با دستتات سایه میندازی رو دیوار یاسرو میترسونی میگی هیولا نمکدون من
22 آبان 1398

98/7/12

امروز اومدیم باغ عمو غلام کلی با جوجو بازی کردی تازه بوسشون کردی کلی هم سوار تراکتور شدی شیطونک عسلی   ...
22 آبان 1398

98/7/11

امروز اومدیم باغ عموغلام خیلی باغشون قشنگه کلی مرغ و خروس داره کلی درخت میوه داره پرتقال نارنگی انار خرمالو و همه چیز تو کلی انار خوردی و دوست داری ...
22 آبان 1398

98/7/11

امروز صبح اومدیم خونه عمو غلام اومدیم جنگل خیلی جنگل قشنگ و خلوتیه تو انقدر قشنگ از کوه میری بالا مامان جونم پسر زرنگم من نتونستم بیام بالا ولی تو قشنگ تعادلت رو حفظ میکنی هروقت احساس میکنی داری میفتی پاهاتو خم میکردی که نیفتی تازه بعضی جاها هم بپر بپر میومدی پایین ...
22 آبان 1398

98/7/9

وای مامانی جونم امروز اومدیم در یا هوا یذره سرده ولی آفتاب هست تو هم که عاشق آب بازی هستی کلی شن بازی و آب بازی و دیگه به زور داریم میبریمت همش میدویی تو آب ...
22 آبان 1398